- منتشر شده در
قبل از شروع این مقاله باید یادآورشوم که چرا باید ما ایرانی ها تاریخ خود را بدانیم!
دانستن تاریخ نه تنها برای تیره و گروه خاصی مانند محققان و پژوهشگران مفید است، بلکه برای هر فرد مردمگرای و میهن پرست شایسته دانستن و آموختن است، زیرا جهان امروز که چندین هزار سال را پشت سر گذاشته مدیون تاریخ است.همانطور که میدانیم یکی از کشورهای سازنده تاریخ یقینا کشور ما ایران است،
کشوری که مهد آزادگان، آزادپروران و آزادکنندگان دیگر مردمان از بند بردگیست، این چنین است که در جهان شناخته شده و با بررسی بی طرفانه در تاریخ سیاسی و اجتماعی گوناگون آن را میبینم که چه خدمات بزرگی در ساختن زیربنای تمدن جهان نمونده، از همین روست که دانشمندان و تاریخنگاران بزرگ جهان، کشور ما را مهد تمدن و پایهگذار جهان دانستهاند و این گفته گزاف نیست و حقیقتی انکار ناپذیر و هیچ فدر ایرانی نمی تواندخود را محروم از این افتخار شمارد و ما باید به ایران و ایرانی بودن فخر بفروشیم.
حدود ایلام : در زمان های قدیم، ایلام را مملکتی میگفتند که شامل خوزستان-لرستان-پشتِ کوه-کوه های بختیاری حدود این مملکت از طرف مغرب دجله بود، از طرف مشرق قسمتی از پارس، از سمت شمال راهی که از بابل به همدان میرفت و از سمت جنوب، خلیج فارس تا بوشهر شهرهای مهم ایلام بودند.
🔵شوش که مهمترین شهر ایلام و از قدیمی ترین شهرهای عالم بوده
🔵ماداکتو، روی رود کرخه
🔵خایدالو که در جای خرم آباد کنونی بنا شده بود
🔵اهواز
اهالی ایلام مملکت خود را (اَنزان سوسونکا) مینامیدند، کلمه ایلام به معنی کوهستان است و اطلاق به قسمت کوهستانی میشد.
آگاهی ما از تاریخ ایلام، عمدتاً حاصل بازسازی قطعات ناقص از منابع میانرودان (سومری، اکدی، آشوری و بابلی) است. تاریخ ایلام معمولاً به سه دوره با گسترهٔ بیش از دو هزار سال تقسیم میشود. دورهٔ پیش از نخستین دورهٔ تاریخ ایلام، به نیا-ایلامی مشهور است.
- نیا-ایلامی: حدود ۳۲۰۰ پ. م تا ۲۷۰۰ پ. م (خط نیا-ایلامی در شوش)
- ایلام باستان: حدود ۲۷۰۰ پ. م تا ۱۶۰۰ پ. م (نخستین اسناد تا دودمان اپرتی)
- ایلامی میانه: حدود ۱۵۰۰ پ. م تا ۱۱۰۰ پ. م (دودمان آنزان تا حملهٔ بابلیها به شوش)
- ایلام نو: حدود ۱۱۰۰ پ. م تا ۵۳۹ پ. م (۵۳۹ قبل از میلاد آغاز دورهٔ هخامنشی)
اول - از زمان بسیار قدیم تا 2225 سال قبل از میلاد
سومری ها و آکدی ها: این مردمان از زمان بسیار قدیم که معلوم نیست از کجا شروع شدخ در مملکتی که از قرن نهم ق.م به بعد مرسوم به کلکده شد سکونت داشتند، سومری ها در راّس خلیج فارس و طرفین شط العرب و آکدی ها در طرف شمال شرقی آن ها می زیستند.بطور قطع نمی توان حدود مملکت سومر و آکد را معین کرد، فقط همین معلوم است که اُور- اوروک (اِرخ) و نیپ پور از شهرهای مهم سومر و سیپ پار- کیش و بابل از شهرهای مهم آکد بودند.
مذهب : هر شهری ربّ النوع یا به قول سامری ها خدایی داشته و در نظر اهالی هر شهر ارباب انواع سایر شهرها در رتبه پایین تر از ربّ النوع شهر آنها بودند، با وجود این، سه ربّ النوع بزرگ را همه می پرستیدند:
🔵آنو (آقای آسمان)
🔵اِآ (صاحب درّه عمیق)
🔵بِل (ربّ النوع زمین)
دوم - از زمان بسیار قدیم تا 2300 سال قبل از میلاد
پژوهشگران جدید، تا مدتها ایلام را با سوزیانا یکی میپنداشتند، که سوزیانا مترادف با دشت و کوهپایههای زاگرس سفلی در استان خوزستان امروزی است. اما بهتازگی دو عامل مهم این باور را اصلاح کردهاست. نخست، پژوهشگران دریافتهاند که تل ملیان در استان فارس همان مرکز باستانی پادشاهی انشان بودهاست و دوم اثبات گردید که شوش و ایلام دو مفهوم متمایز بودهاند؛ بهعبارت دیگر، شوش مترادف ایلام نیست. در واقع، در طی تاریخ چند هزار سالهٔ ایلام، مرزهای این سرزمین نه تنها از دورهای به دوره دیگر، بلکه با توجه به دیدگاه کسی که آن را توصیف میکرد، متغیر بود. برای مثال، بر اساس منابع میانرودان میتوان نقشهای نسبتاً دقیق از ایلام در اواخر هزارهٔ سوم پیش از میلاد ترسیم کرد؛ ترسیم این نقشه را بهویژه مدیون «جغرافیای سارگن اکدی» هستیم، اثری که در دورهٔ آشوری جدید تدوین شد و دامنهٔ فتوحات سارگن بزرگ در حدود ۲۳۰۰ پیش از میلاد را نشان میدهد. به نظر میرسد که طبق تصور میانرودانیها در اواخر هزارهٔ سوم پیش از میلاد، کشور ایلام تمامی فلات ایران را در بر میگرفت، و از میانرودان تا دشت کویر و دشت لوت و از دریای کاسپین تا خلیج فارس گسترده بود.
اما نفوذ فرهنگ ایلامی در آن دوره بسیار گستردهتر از این مرزهای سیاسی بود و به آسیای مرکزی، افغانستان، پاکستان و سواحل جنوبی خلیج فارس میرسید. باید تأکید کرد که در طی سدههای آخر هزارهٔ سوم، سوزیانا گاهی اوقات از نظر سیاسی به امپراتوریهای میانرودان وابسته بود که مرکز این امپراتوریها ابتدا اکد و سپس اور بود؛ سوزیانا تنها برای مدت کوتاهی عضو کنفدراسیون ایلامی بود. کنفدراسیون ایلامی از چندین پادشاهی تشکیل میشد: پادشاهی اوان (احتمالاً در ناحیهٔ زاگرس)، سیماشکی یا به تلفظ آشوری، شیمشکی (احتمالاً از کرمان تا دریای کاسپین) و انشان (استان امروزی فارس که بهطور طبیعی از ناحیهٔ بوشهر به خلیج فارس دسترسی دارد). باید افزود که کل این تعریف از دیدگاه میانرودانیهاست. برای مردم فلات ایران، یعنی اوانیها و شیمشکیها، ایلام بهمعنی سرزمین انشان بود.
سوم - از زمان بسیار قدیم تا 2004 سال قبل از میلاد
هنگامی که ایلامیها با مردم سوزیانا متحد شدند و در سال ۲۰۰۴ پیش از میلاد به امپراتوری سوم اور پایان دادند، آنها سوزیانا را به ایلام ضمیمه کردند؛ سپس نهمین شاه سیماشکی در سوزیانا، دودمان اپرتی یا سوکل مخها را تشکیل داد؛ بنابراین، این سلسله ریشه در فلات ایران داشت. مشخص کردن مرزهای شرقی پادشاهی اپارتی مشکل است، اما با کمشدن قدرت ایشان در سدهٔ ۱۸ پیش از میلاد، احتمالاً نفوذ ایشان در شرق هم کاهش یافت. دربارهٔ «پادشاهان انشان و شوش» که در دوران ایلامی میانه (۱۵۰۰ تا ۱۱۰۰ پیش از میلاد) حکومت میکردند، بنا به مدارک موجود، میدانیم که حداقل بر استانهای امروزی خوزستان، فارس و بوشهر اعمال سلطه داشتند. در هزارهٔ اول پیش از میلاد، گسترش اقوامی که به زبانها و لهجههای هندوایرانی سخن میگفتند به داخل فلات ایران، باعث شد که ایلامیها قلمروهای امپراتوری خود را یکی پس از دیگری از دست بدهند و در سوزیانا پناه بگیرند؛ از این پس بود که مرزهای ایلام به سوزیانا محدود گردید. در سالنامههای آشوربانیپال، کتیبههای هخامنشی و کتاب مقدس و کتب جعلی آن به همین سرزمین کوچک اشاره شدهاست.
چغازنبیل؛ در خوزستان، پیر تر از کشتی نوح
بدون شک این معبد عظیم قدیمی ترین معبد در ایران و یکی از قدیمی ترین معبد های جهان است که گفته می شود عمری طولانی تر از حادثه کشتی نوح دارد، متاسفانه نگهداری از این معبد با ارزش خوب انجام نمیشه، اگر به خوزستان سفر کردید حتما از این معبد دیدن کنید.
چغازنبیل در جنوبغربی ایران، در ۳۵ کیلومتری جنوب شرقی شهر باستانی شوش قرار گرفته است که در سال ۱۹۷۹ از سوی سازمان جهانی یونسکو در فهرست آثار جهانی ثبت شد.
ساخت این شهر که حدود یک هزار و ۲۵۰ سال قبل از میلاد مسیح (ع) در دوران عیلامیها آغاز شد، بعد از حمله آشوریها ناتمام ماند. هزاران خشت و آجر استفاده نشدهای که در این محوطه باقی مانده، گواهی بر این موضوع است. چغازنبیل به سال ۱۹۷۹ در فهرست آثار جهانی یونسکو ثبت شد.
چغازنبیل در اوایل قرن ۱۳ قبل از میلاد توسط پادشاه عیلامی «اونتاش نپیریشا» در نزدیکی رود دز ساخته شد و «دوراونتاش» نامیده شد. معنای دوراونتاش، قلعه اونتاش است. البته در برخی متون میخی از این شهر با عنوان «ال اونتاش» به معنی شهر اونتاش نام برده شده است.
ایلام ، نیرومندترین و دیرپاترین تمدن فلات ایران پیش از ورود آریاییها بوده و تاریخ پیچیده ای دارد. بیشتر مطالب تاریخی درباره ایلام توسط دشمنان آنها یعنی بابلیان و آشوریان و پس از آنها پارسها ثبت شده است که انگیزه ای قوی برای نابودی پادشاهی ایلام جدید داشته اند. به همین دلیل ، چهره نمایش داده شده از تمدن ایلام چندان منصفانه یا دقیق نیست و تنها با توجه به تحقیقات جدید و بازخوانی کتیبه های ایلامی میتوان آگاهی خوبی درباره آنها بدست آورد. درباره خاستگاه ایلامیها نیز ، مانند کاسیتها ، آگاهی دقیقی نداریم. آثاری که از سکونت ایلامیها در جلگه های خوز (شمال خلیج فارس) وجود دارد به هزاره چهارم پیش از میلاد بر میگردد. پژوهشهای انجام شده روی اسکلتهای ایلامی نشاندهنده نزدیکی نژاد ایلامی به سومریان و تمدن دراویدیان در دره سند(در پاکستان کنونی) بوده در حالیکه زبان ایلامیها (حداقل شکل نهایی آن) ارتباط چندانی با تمدنهای یاد شده ندارد. ظروف سفالین و کشتیهای ایلامی به شدت از ساخته های سومریان و تمدنهای دره سند وBactria-Margiana (ترکمنستان کنونی) تاثیر گرفته اند. گمان میرود که ایلامیها احتمالآ از ناحیه جنوبی دره سند و از راه دریا در حدود ۳۵۰۰ سال پیش از میلاد به سرزمین ایلام آمده اند. پیش از آمدن ایلامیها ، جلگه های شمال خلیج فارس از جمله قدیمیترین نواحی متمدن تاریخ جهان بوده و ناحیه شوش از حدود ۴۲۰۰ سال پیش از میلاد محل سکونت گشته و زیر فرمان پادشاهان آکد (Akkad) (تمدنی در شمال بابل) قرار داشت. هنگامی که نخستین ایلامیها به این ناحیه وارد شدند ضمن سکونت، زیر فرمان پادشاهی سومری اور (Ur) قرار گرفتند. ایلامیان بدوی ، بسیاری از ویژگیهای تمدن سومر را فراگرفتند مانند خط میخی که آنرا جایگزین خط تصویری خود کردند. البته ایلامیها برخی از ویژگیهای تمدن خود مانند سیستم مادرشاهی (انتقال نسب پادشاه از طریق مادر) و مذهبشان را حفظ کردند. به نظر میرسد که در جامعه ایلام زنان از موقعیت بسیار مهمی برخوردار بوده اند. به آنها ارث میرسیده و صاحب اختیار دارایی خود بوده اند ، اداره و راهبری تجارت با آنان بوده و همانطور که گفته شد حکومت از طریق آنها انتقال میافته است. سیستم مادرشاهی تا دوران ایلام جدید (حدود ۷۵۰ سال پیش از میلاد) پابرجا بود و در آن زمان سیستم پدرشاهی بابلی – سامی همسایگان به ایلام وارد شد .
عکس هوایی از زیگورات (معبد دارای پلکان) چقازنبیل که در جنوب شوش باستان قرار دارد.
کاخ آپادانای شوش
کاخ آپادانای شوش قصر زمستانی شاهان هخامنشی و کاخ اصلی داریوش بزرگ بودهاست. این کاخ به دستور داریوش بزرگ پادشاه هخامنشی در حدود سالهای ۵۱۵_۵۲۱ پیش از میلاد در شوش (شهر باستانی) روی آثار و بقایای ایلامی بنا نهاد شد.
کاخ آپادانا را باید یکی از شکوهمندترین بناهای تاریخی در ایران دانست. این اثر یکی از پر افتخارترین دیدنیهای شوش است. آپادانا شوش حاصل معماری شگرف ایرانی محسوب میشود که در زمان هخامنشیان بهدستور داریوش بزرگ بنا شد. دیوارها و ستونهای سنگی این کاخ با نقوش مختلف، جذابیت معماری ایرانیها را در دورههای باستان بهخوبی نشان میدهد. بخش بزرگی از بقایای این کاخ در موزههای خارج از ایران نگهداری میشود.
این کاخ در حفاریهای بین سالهای ۱۳۱۱ تا ۱۳۱۴ از زیر خاک بیرون آورده شد و پس از ۷۰ سال در تاریخ ۱۰ مهر ۱۳۸۰ در آثار ملی ایران به ثبت رسید.
قدمت کاخ آپادانا به سالهای ۵۱۵ تا ۵۲۱ قبل از میلاد برمیگردد. کاخ آپادانا شوش بهدستور داریوش بزرگ، پادشاه هخامنشی، در قرن ۶ پیش از میلاد، روی بقایای تمدن عیلامیها بنا شد. تمدن عیلامیها در شوش جزو اولین تمدنهای شناخته شده جهان است که این موضوع به اهمیت تاریخی شوش میافزاید. این کاخ در واقع کاخ زمستانی پادشاهان هخامنشی بوده که واحدهای مختلفی از جمله تالار بار عام، حرمسرا، دروازه و کاخ پذیرایی و سه حیاط مرکزی داشته است.
نظرات مختلفی درباره کاخ آپادانا وجود دارد. برخی نیز دلیل ساختن آن را مذهبی بودن شهر شوش میدانند. این طور که مشخص است در تمدن باستان به همه بناهایی که از تالارهایی با چندین و چند ستون تشکیل شدهاند، آپادانا میگفتند. آپادانا در حقیقت نوعی تالار ستوندار در ایران باستان است.
داریوش هخامنشی در سال ۵۲۲ پیش از میلاد به سلطنت رسید. داریوش توانست مدعیان سلطنت را از پیش روی بردارد. او آرامش را دوباره به کشور باز گرداند. داریوش کشورهای زیادی را تصرف کرده بود برای همین تلاش کرد همه آنها را با سیاستی خاص اداره کند. او برای این امپراتوری بزرگ نیازمند به انتخاب جایی بهعنوان مرکز حکومت هخامنشی بود.
سرزمینهای متصرفی داریوش هخامنشی به حدود ۳۰ کشور یا ایالت میرسید؛ ولی او چند نقطه را مرکزیت بخشید که از آن جمله شهر پارسه یا تخت جمشید امروزی، همدان، بابل و شوش بودند. داریوش هخامنشی در هر یک از این مراکز کاخهایی بنا کرد که در اصول کلی ساختوساز یکسان هستند؛ ولی در جزییات تفاوتهایی دارند.
گستردگی امپراتوری هخامنشی (از سند تا نیل) باعث شد تا شوش که در مرکز امپراتوری بود بهعنوان پایتخت انتخاب شود. بدون شک در این انتخاب شکوه و عظمت تاریخ دیرینه شوش اهمیت داشت؛ زیرا که داریوش هخامنشی خود را وارث فرمانروایان عیلام میدانست.
\
کاخ آپادانا ۶ حیاط دارد که سهتای آنها بسیار بزرگ هستند و دور یک محور شرقی و غربی قرار گرفتهاند. داخل مجموعه کاخهای آپادانا بهوسیله یک راهروی بزرگ به بخش شمالی متصل میشوند.
سه حیاط کوچکتر در بخش شمالی مجموعه کاخ قرار داشتهاند و اتاقها و ساختمانهای مختلف کاخ بهوسیله این حیاطها روشنایی گرفته و تهویه میشدند. بستر این حیاطها با آجرهایی به رنگ قرمز اخرایی فرش شدهاند.
در شرقیترین و بزرگترین حیاط، سوراخهای مدوری دیده میشوند که محل نصب پرچم بودهاند. باستانشناسان اعتقاد دارند که این حیاط کاربری نظامی داشته یا محل صف بستن و تجمع نگاهبانان کاخ بوده است. در شمال این حیاط هم نقش شیرها به طول چهار متر دیده میشوند که در گذر زمان کاملا سالم ماندهاند. بعد از عبور از این حیاط در مسیر غرب به شرق به محوطه دوم میرسیم.
آپادانا ستونهایی مدوری دارد که پایههای آن با گل ۱۲ پر لوتوس یا نیلوفر آبی تزیین شده است و در بالای این ستونهای ۱۸ متری، سرستونهایی بزرگی بهشکل دو گاو شاخدار قرار دارند. این ستونهای بدون ملاط با بستهای سربی بههم متصل شدهاند. تالار بار عام، اتاقها، حرمسرا، دروازه و کاخ پذیرایی و همچنین سه حیاط مرکزی از بخشهای این کاخ بودند.
نقش برجستههای سربازان هخامنشی یا سپاه جاویدان، گل نیلوفر آبی یا همان لوتوس و شیر شاخدار ویژگی متمایز کننده کاخ شوش از دیگر بناها و کاخهای تاریخی هستند. تمامی این نقوش با آجر لعابدار (پیتورسک) ساخته شدهاند. البته وقتی وارد این مجموعه شوید چیزی از عظمت و شکوه ۶ حیاط کاخ نخواهید دید؛ زیرا که تنها بقایایی از بنا باقی مانده است. فرانسویها در حفاریهای سال ۱۳۵۱ دروازه اصلی کاخ آپادانا در سمت شرقی که محل ورود به کاخ است را کشف کردند. در سمت غربی هم دروازه خروجی کاخ قرار دارد. بر اساس گفته باستانشناسان در گذشته مجسمه داریوش در سمت چپ دروازه و مجسمه خشایار شاه در سمت راست آن قرار داشته است.
در مورد عکس بالا واقعا قلب آدم به درد میاد که چطور آثار به این مهمی رو در معرض آسیب های جدی قرار دادن، به گفته یکی از کارکنان کاخ بهشون دستور داده شده که باید این آثار رو در معرض فرسایش قرار بدن و نگهداری نکنن.
این پست ادامه دارد
بارگذاری دیدگاه ها